۱۰ فرصت طلایی برای مدیریت گله‌ی شیری در شرایط سخت اقتصادی

۲۹ خرداد ۱۴۰۲ | 14:15

۱۰ فرصت طلایی برای مدیریت گله‌ی شیری در شرایط سخت اقتصادی

نویسندگان: تام اُوِرتون (Tom Overton)، جِیسِن کارزِس (Jason Karszes)، رابرت لینچ (Robert Lynch)، هولیو جیوردانو (Julio Giordano)، و مایک فان اَمبِرگ (Mike Van Amburgh)

دانشکده‌ی علوم دامی و مرکز تحقیقات کاربردی، دانشگاه کورنل

برچسب: تغذیه دام

 

شرایط سخت اقتصادی و ترازنامه‌ی منفی بسیاری از گاوداری‌های شیری عمدتاً به خاطر پایین بودن قیمت فروش شیر خام، موجب شده برای «به حداکثر رساندن پتانسیل گله»، مهارت‌های مدیریتی گاو شیری از هر زمان دیگری اهمیت بیشتری پیداکنند. در این مقاله، خواهیم کوشید ۱۰ حوزه‌ی مشخص مدیریتی را تحلیل و ارزیابی کنیم که در صورت تمرکز درست و علمی بر آنها به یقین، ترازنامه‌ی هزینه و درآمد گله‌های صنعتی شیری علیرغم نامطلوب بودن قیمت فروش شیر خام، موازنه‌ی بهتر و سالم‌تری پیدا خواهد کرد یعنی ضمن کاهش حداکثری هزینه‌ها، حاشیه‌ی سود زنجیره‌ی تولید شیر خام ارتقا خواهد یافت.

 

۱) تولید اجزای شیر خام و به ویژه چربی و پروتئین را به حداکثر برسانید.

در موفق‌ترین دامداری‌های آمریکا طبق گزارش ماهانه‌ی برنامه‌ی آنلاین موسوم به رصد سود شیر (Dairy Profit Monitor)،  هر گاو روزانه در مجموع ۳ کیلوگرم چربی و پروتئین حقیقی تولید می‌کنند و این در حالی است که هدف‌گذاری در تمام گله‌های صنعتی آمریکا تولید روزانه ۷/۲ کیلوگرم چربی و پروتئین حقیقی به ازای هر گاو است. هر چند که عامل عمده‌ی تعیین کننده‌ی بازده چربی و پروتئین، بازده کلی شیر خام است، درصد چربی و پروتئین شیر استحصالی نیز به نوبه‌ی خود حائز اهمیت است. به طور کلی، در گله‌های هلشتاین، اگر درصد چربی شیر در سطح گله پایین‌تر از ۷/۳ و درصد پروتئین حقیقی زیر ۰/۳ باشد، معنایش آن است که جای کار برای بهبود مدیریت گله وجود دارد. انگیزه برای تلاش در این راستا به ارزش اقتصادی چربی وپروتئین شیر در بازار دارد – ارزش پولی چربی شیر همواره عامل تعیین‌ کننده‌ای در تعیین ارزش دیون مالی کارخانه‌ها به گاوداری‌ها بوده و خواهد بود. پایین بودن چربی شیر یعنی عبور اسیدهای چرب اشباع نشده‌ی منحصر‌به‌فرد از شکمبه که مستقیماً جلوی سنتز چربی شیر را می‌گیرد و به ما علامت می‌دهد که فرصت برای اصلاح مدیریت وجود دارد: یا در فرمولاسیون جیره (چربی‌های اشباع نشده، موازنه‌ی کربوهیدرات‌ها، کیفیت علوفه، و نظایر اینها)و و یا در اجرای صحیح و دقیق جیره‌ی فرموله شده (ماده‌ی خشک، میزان مصرف اجزای مختلف تشکیل دهنده‌ی جیره، جدا کردن اجزای مختلف تشکیل دهنده‌ی جیره به وسیله‌ی زبان گاو، و امثال اینها). وقتی میزان پروتئین شیر زیر ۰/۳ درصد است، باید نتیجه گرفت فرایند تخمیر در شکمبه و سنتز میکروبی پروتئین به حداکثر ممکن صورت نمی‌پذیرد یا می‌شود حدس زد که باید موازنه‌ی اسیدهای آمینه را با استفاده از پروتئین‌های مخلوط یا اسیدهای آمینه‌ی محافظت شده بهبود بخشید. عموماً باید ظرف ۱۰ تا ۱۴ روز از اجرای تغییرات پیش‌گفته، بروز تغییرات مطلوب در چربی و پروتئین شیر مشاهده شود.

 

۲) بی‌وقفه از هر فرصتی برای افزایش تدریجی تولید شیر بهره بجویید.

 عموماً، سودآورترین تولید شیر از افزایش‌ تدریجی (قدم به قدم) میزان تولید حاصل می‌گردد. با اجرای برخی تدابیر مدیریتی در سطح گله می‌توان به چنین هدفی دست یافت که عمده‌ترین‌شان عبارت‌اند از: تغییر تعداد وعده‌های شیردوشی (مثلاً از ۲ بار در روز به ۳ بار در روز یا سیستم تناوبی ۲ و ۴ بار دوشش در روز)، کوتاه کردن طول دوره‌ی خشکی در گاوهای پرتولیدتر به ۴۰ روز، افزایش عملکرد خوراک با استفاده از مکمل‌هایی که میزان حذب انرژی را بالا می‌برند و از بروز کوکسیدیوز جلوگیری می‌کنند، و صد البته توجه تام و تمام به بهبود آسایش دام. چند سال پیش، با انجام یک پژوهش میدانی بر آن شدیم که با ۴ بار دوشش طی سه تا چهار هفته‌ی اول پس از زایمان و سپس کاهش وعده‌های دوشش به ۲ بار در روز تا پایان دوره‌ی شیرواری، هر گونه  تغییر در میزان تولید شیر گاو را بسنجیم. هر چند نتایج به دست آمده در گله‌های مختلف و به نسبت دوره‌های شیرواری درون هر گله متفاوت بود، تمام گاوها به دوشش متناوب ۴ بار و ۲ بار در روز (به ترتیبی که در بالا توضیح داده شد) واکنش مثبتی نشان دادند و در ۷ روز اول آزمون ماهانه‌ی ما، به طور متوسط در هر روز آزمون ۶/۱ کیلوگرم بازده شیر تصحیح شده‌شان به ازای چربی و پروتئین افزایش یافت. در مجموع، وقتی می‌خواهیم از سیستم دو بار دوشش در روز به سیستم تناوبی ۴ بار و ۲ بار تغییر روش بدهیم، فقط به ۷ درصد نیروی کار بیشتر نیاز خواهیم داشت، حال آن که برای تبدیل سیستم دو بار دوشش در روز به سه بار دوشش، باید ۳۰ درصد نیروی کار بیشتری را به خدمت بگیریم. صرف نظر از این که کدام یک از تغییرات مدیریتی فوق را در گله اجرا کنیم، مهم آن است که تنها به افزایش پیش‌بینی شده در تولید شیر نظر نداشته باشیم بلکه برای تعیین سود واقعی، باید تغییرات ناگزیر در هزینه‌ی نهاده‌ها را نیز در محاسبات خود لحاظ نماییم.

 

۳) گاوهای تازه‌زا را از دست ندهید.

در بهترین گاوداری‌هایی که مورد مشاهده‌ی ما قرار گرفته‌اند، حذف گاو تازه‌زا در ۶۰ روز نخست شیرواری را زیر یا معادل ۵ درصد موارد زایمان حفظ می‌کنند بدون آن که خواسته باشند گاوهای تازه‌زای کم‌تولید را صرفاً برای پایین نگه داشتن این آمار در گله حفظ کنند. در بررسی آمار جدیدی از ۷۲ گله‌ی شیری مستقر در ایالت‌های نیویورک و وِرمانت، دریافتیم که در حدود ۲۵ درصد این گله‌ها، ۹ تا ۱۳ درصد از گاوهای تازه‌زا ظرف ۶۰ روز نخست شیرواری حذف می‌شوند. این رقم برای تلیسه‌های شکم اول در گله‌های مزبور ۶ درصد بود. آن چه که برای ما نگران کننده جلوه نمود آن بود که در ۲۵ درصد از این گله‌ها، آمار حذف تلیسه‌های شکم اول ظرف ۶۰ روز نخست شیرواری، ۷ الی ۱۱ درصد بوده است. این به معنای زیان اقتصادی سنگینی است که به دامداری‌های مزبور تحمیل می‌گردد. غالباً،  عوامل زیر در بروز این معضل دخیل هستند: تراکم بی‌رویه‌ی بهاربند قبل یا بعد از زایمان، تغییر مکرر گروه‌بندی دام قبل یا بعد از زایش، و رقابت بین تلیسه‌های تازه‌زا و گاوهای بالغ‌تر. در بررسی آمار جدید دیگری، دریافتیم که در بهاربندهایی که کمتر از ۷۰ سانتی‌متر فضای دسترسی به حریم آخور برای هر گاو آستانه‌ی زایش وجود داشت، ۴۰ درصد احتمال آن که این گاوها ظرف ۳۰ روز اول دوره‌ی شیرواری از گله حذف شوند بیشتر بود. معضلات مربوط به فرمولاسیون جیره در این قبیل گله‌ها به ندرت دیده شد، اما مشکلات مربوط به اجرای صحیح جیره در آنها به چشم می‌خورد. از جمله‌ی این مشکلات می‌توان موارد زیر را ذکر کرد: بلند بودن طول ساقه‌ی علوفه‌ی خشک خرد شده در جیره‌ی گاوهای خشک و آستانه‌ی زایش که موجب جداسازی اجزای جیره به وسیله‌ی زبان و پوزه‌ی گاوها می‌شد، بی‌دقتی در وزن‌کشی اجزای جیره، بی‌توجهی به تغییرات ماده‌ی خشک. در گله‌هایی که از علوفه‌ی مرغوب استفاده می‌شود، باید در جیره‌ی گاوهای تازه خشک شده از علوفه‌ی کم-انرژی بهره ببریم زیرا در گاو تازه خشک، مصرف علوفه‌ای که درصد انرژی بالا داشته باشند می‌تواند پس از زایمان به بروز اختلالات مرتبط با سلامت و افزایش آمار حذف آنها منجر گردد. اگر مدیریت عمومی و گروه‌بندی اعمال شده در گله صحیح باشد، افزودن آب اضافی به جیره ارزش افزوده‌ی چندانی نخواهد داشت.

 

۴) گاوهای کم‌ارزش و کم‌سود را شناسایی و برای حذف‌شان تصمیم بگیرید.

آن دسته از گاوهای کم‌تولیدی را شناسایی کنید که درآمد کافی برای جبران هزینه‌های متغیر خوراک و  کارگری تولید نمی‌کنند. برای این امر می‌توان از انواع نرم‌افزارهای مدیریت گله‌ی شیری بهره جست. بعد از شناسایی این گاوها باید برای حذف، خشک کردن یا جایگزینی‌شان تصمیم بگیرید. در بهاربندهایی که دچار تراکم بیش از حد هستند، حذف گاوهای کم‌سود لطمه‌ای به بازده کلی شیر گله نخواهد زد زیرا عملکرد گاوهای باقی‌مانده در بهاربند به سرعت بهبود خواهد یافت. اگر تراکم بهاربندها بیش از حد زیاد است، چگونه می‌توان حذف گاوها را کنترل یا پرورش تلیسه‌ها را بهبود بخشید تا از فضای موجود به بهترین نحو ممکن بهره‌برداری شود؟ در این زمینه‌ی خاص، یادمان باشد که شرایط هر گله با گله‌ی دیگر متفاوت است بنابراین باید وضعیت هر گله در مشورت با کارشناسان مشرف به وضعیت آن گله – از دامپزشک گرفته تا کارشناس تغذیه و غیره – به دقت مورد تحلیل قرار بگیرد چرا که فرصت‌های اقتصادی ناظر به حذف دام کم‌تولید در هر گله نسبت به گله‌ی دیگر متفاوت است و نمی‌توان یک فرمول عمومی را در زمینه‌ی حذف دام برای تمام گله‌ها تجویز کرد.

 

۵) اطمینان حاصل کنید که تمام تصمیم‌های مدیریتی همچنان در گله مصداق دارند، مثمر ثمر هستند و به دقت رعایت می‌شوند.

در مقام عمل، انحراف از تصمیم‌های مدیریتی اتخاذ شده در گله‌های شیری بسیار رایج است وگرنه روی کاغذ در اکثر موارد هه چیز بی‌عیب و نقص می‌نماید. از جمله مواردی که تصمیم‌های مدیریتی در عمل زیر پا گذاشته می‌شود یا مورد سهل‌انگاری قرار می‌گیرد می‌توان موارد زیر را برجسته کرد: مراحل عملی شیردوشی، مدیریت زایش و تغذیه با آغوز، برنامه‌ی تولید مثلی نوشته شده برای گله، و برنامه‌ی تغذیه برای بخش‌های مختلف آن. معضلات و گرفتاری‌های مستقیم ناشی از این سهل‌انگاری‌های چیزی نیستند جز: افت یا رکود در تولید شیر، بالا رفتن اسکور سوماتیک سل، افت آمار آبستنی موفق، ضعف عمومی و تلفات گوساله، افت عملکرد تغذیه و ضعف شکمبه. آیا به این دلیل از دریافت جایزه‌ی کیفیت شیر محروم مانده‌اید که مراحل عملی شیردوشی یا سرویس به موقع دستگاه رعایت نمی‌شود یا عده‌ی معدودی گاو با سوماتیک سل اسکور بالا باعث بالا رفتن این شاخص در کل تانک شیر شما شده‌اند؟ صرف وقت و هزینه برای اجرای برخی اصول که دیکر برای گله‌ی شما مصداق یا ضرورت ندارند هم به هزینه‌های غیر ضروری دامداری شما می‌افزایند. با کارکنان خود جلسات مشورتی تشکیل بدهید و تصمیم‌هایی را که تا امروز در گله اجرا می‌شده یک بار دیگر به دقت مرور کنید تا مطمئن شوید مجموعه‌ی کارهایی که در گله‌ی شما در حال اجراست بازگشت مالی مورد انتظار از آنها را داشته باشد. در مشورت با کارشناسان خود تعیین کنید که کدام یک از امور مدیریتی، دیگر ضرورتی برای اجرا شدن در گله ندارند یا بازخورد مثبتی از آنها حاصل نمی‌شود یا دست کم باید در آنها اصلاحاتی به عمل آورد.

 

۶) هزینه‌های اضافی در پرورش تلیسه برای خود نتراشید: پرورش طولانی‌تر از زمان لازم یا پرورش تعداد بیش از حد زیادی تلیسه، صرفه‌ی اقتصادی ندارد.

با وجود سالها تحقیق و تجربه که اثبات کرده است که می‌توان تلیسه را به نحوی پرورش داد که در ۲۱ تا ۲۲ ماهگی به سن اولین زایش خود برسند، هنوز در بسیاری از گله‌های امروزی متوسط سن اولین زایش ۲۴ تا ۲۶ ماهگی است. این امر علاوه بر هزینه‌های اضافی خوراک، هزینه‌ی گزافی نیز از لحاظ اختصاص فضا و نیروی انسانی برای نگهداری از تلیسه‌هایی که هنوز به مرحله‌ی زایش نرسیده‌اند به اقتصاد گله تحمیل می‌کند. اگر تعداد تلیسه‌های گله بیشتر از حد ضروری باشد، سرمایه‌گذاری در پرورش تلیسه توجیه اقتصادی خود را از دست می‌دهد. در اینجا باز می‌شود از نرم‌افزارهای مدیریتی بهره گرفت. همچنین می‌توان از یک ابزار محاسبه‌گر رایگان در محیط اِکسِل که دانشگاه کرنل آمریکا ابداع کرده استفاده کنید. این ابزار را که به زبان انگلیسی و بر حسب دلار آمریکا طراحی شده می‌توانید از طریق پیوند زیر دانلود واز آن استفاده کنید:

https://prodairy.cals.cornell.edu/sites/prodairy.cals.cornell.edu/files/shared/documents/ReproductionCostCalculatorBlankFarmUserVersion.5.7.13.xlsm

البته کیفیت تلیسه نیز عامل تعیین کننده‌ای است. در تحقیق اخیر ما، بازده شیر گاوهای شکم اول (در اولین دوره‌ی شیرواری) در ۲۵ درصد از گاوداری‌های تحت مطالعه به طورمیانگین در حدود ۷۵ تا ۸۰ درصد بازده گاوهای بالغ بود – هدف آرمانی ۸۲ تا ۸۵ درصد بازده شیرواری گاوهای بالغ است. گذشته از این، آمار حذف و تلفات گاوهای شکم اول، تفاوت و تنوع بسیار گسترده‌ای را از یک گله تا گله‌ی دیگر نشان می‌داد. به طور میانگین، میزان حذف و تلفات در گاوهای شکم اول این گاوداری‌ها حدود ۱۹ درصد بود –  در ۲۵ درصد بالایی گله‌ها ۲۵ الی ۳۷ درصد و در ۲۵ درصد پایینی بین ۵ تا ۱۵ درصد. اگر کیفیت پایین تلیسه به درآمد اقتصادی مورد انتظار از گاوهای شکم اول لطمه بزنند، زیان اقتصادی بزرگی به گله تحمیل خواهد شد که اتفاقاً در بسیاری موارد، کسی متوجه‌اش نمی‌شود.

 

۷) از برنامه‌ی تولید مثلی گله‌ی خود بیشترین بهره را ببرید.

بسیاری از گاوداری‌ها امروز حداقل درصد آبستنی ۲۶ را تجربه می‌کنند. مقایسه‌ی این عدد با رقم ۲۰ درصد که تا همین چند سال پیش، آستانه‌ی موفقی تلقی می‌شد به این نتیجه می‌رسیم که ارتقای حداکثری درصد آبستنی و عبور از آستانه‌ی ۲۰ درصد یعنی کسب درآمد هر چه بیشتر. حتی با فرض قیمت‌های پایین فروش شیر خام در بازار کنونی ایالات متحده، اگر یک گاوداری ۵۰۰ رأسی بتواند آمار آبستنی خود را از ۲۰ درصد به ۲۶ درصد برساند، ۴۲ هزار دلار در یک سال به درآمد خود خواهد افزود. البته هر هزینه‌ی اضافه‌ای را که برای اصلاح برنامه‌ی تولید مثلی گله لازم باشد باید از این رقم دلاری کم کنیم. تمام ابعاد برنامه‌ی تولید مثلی گله‌ی خود را به دقت ارزیابی کنید و از پیشرفت‌هایی که صنعت دامپروری طی سالهای اخیر در این حوزه به دست آورده بهره بجویید.

۸) مدیریت بیماری‌ها و اختلالات مادرزاد را بهبود ببخشید.

در خیل عظیمی از گاوداری‌های امروزی فرصت‌های زیادی برای کاهش آمار مرده‌زایی (DOA) و پایین آوردن آمار ضعف و تلفات گوساله در مرحله‌ی شیرخوارگی و شیرگیری وجود دارد. در بهترین گاوداری‌های آمریکا، آمار مرده‌زایی گوساله‌های ماده یک‌سره در حدود ۴ تا ۵ درصد کل زایش‌ها حفظ شده است. اما گاوداری‌‌های خوبی هم وجود دارند که آمار مرده‌زایی به ویژه در تلیسه‌های شکم اول‌شان ۸ تا ۱۰ درصد و حتی بیشتر است. مدیریت دقیق گاوهای آبستن به نحوی که «درست به موقع» گاوهای آستانه‌ی زایمان به زایشگاه منتقل گردند معمولاً از تعداد موارد مرده‌زایی می‌کاهد (و نیز مشکلات مربوط به گاوهای تازه‌زا را تا حد زیادی رفع می‌کند). هر چه تعداد گوساله‌هایی که زنده به دنیا می‌آیند بیشتر باشد، گوساله‌های بیشتری وارد گله می‌شوند یا گوساله‌های بیشتری برای فروش در بازار و کمک به نقدینگی گاوداری وجود خواهند داشت.

پس از زایش گوساله‌ی زنده، طبق نتایج تحقیقات، میانگین تلفات گوساله ۸ درصد و میانگین ضعف و بیماری آن ۳۰ درصد خواهد بود. در تحقیق اخیر ما، معلوم شد در ۲۵ درصد بهترین گله‌های آمریکا، میانگین تلفات یا حذف گوساله در ۳ ماه اول عمر آن کمتر از ۲ درصد است. مدیریت دقیق آغوز (حداقل ۴۵ تا ۵۰ میلی‌گرم در سی‌سی ایمونوگلوبین؛ حداکثر ۱۰۰ هزار CFU در سی‌سی باکتری) ظرف ۴ ساعت نخست بدو تولد در نژاد هلشتاین برای حصول اطمینان از انتقال ایمنی غیرفعال کافی به گوساله‌ی نوزاد و تغذیه‌ی آن بلافاصله پس از تولد حائز اهمیت حیاتی است. گوساله باید طوری تغذیه شود که تا ۵۶ روزگی، وزن بدو تولدش دو برابر شود. این تجویز بالاتر از توصیه‌های رایج در مورد تغذیه‌ی گوساله‌ی نوزاد است – این سقف تغذیه از یک سو عملکرد وزن‌گیری بر حسب گوشت لاشه را ارتقا می‌دهد و از دیگر سو مواد مغذی ضروری را برای کارکرد مؤثر سیستم ایمنی گوساله تأمین می‌کند و در نتیجه هزینه‌ی دارویی و دامپزشکی گله را در بخش پرورش گوساله به حداقل ممکن می‌رساند.

 

۹) فرصت‌های طلایی را در اصلاح جیره شناسایی کنید.

این فرصت‌ها زمانی قابل تحقق‌اند که از تحلیل‌های دقیق کیفیت علوفه برای فرمولاسیون هدفمندتر جیره بهره ببریم. امروزه حتی امکان آنالیزهای پیچیده‌تر علوفه (نظیر آنالیز میزان هضم‌پذیری الیاف و غیره) در تلفیق با مدل‌های تغذیه‌ای وجود دارند که می‌توان با کمک آنها استفاده از علوفه‌ای را که گاودار خود تولید می‌کند در جیره‌ی تجویز شده برای گله بسیار بهبود بخشید. اگر علوفه‌ی در دسترس ما مرغوب و موجودی آن نیز کافی باشد، آیا طوری از آن در جیره بهره خواهیم برد که حداکثر استفاده از ارزش غذایی آن به عمل آید؟ از طرف دیگر، اگر علوفه‌ی مرغوب در دسترس نباشد، آیا می‌توان جیره را طوری دستکاری کرد که بازده شیر گله بهینه گردد؟ نتایج پژوهش‌های تازه حاکی از آنند که می‌توان بدون آن که بازده تولید شیر خام و درصد بالای چربی و پروتئين آن دچار کوچکترین تغییری شود، سطح پروتئین جیره را با هدف کاهش هزینه‌های خوراک کاهش داد. عمده‌ترین راهکار برای تحقق هدف فوق، کاهش سطح پروتئین قابل هضم در شکمبه به حدود ۸ تا ۹ درصد ماده‌ی خشک جیره و استفاده از منابع پروتئینی مرغوب هضم‌نشدنی به علاوه‌ی اسیدهای آمینه برای تأمین پایدار پروتئین قابل متابولیسم به میزان کافی است. در مقاطعی که هیلاژ علوفه محدود باشد، این رویکرد در جیره‌های متکی به درصد بالای سیلاژ ذرت توجیه اقتصادی بیشتری نیز پیدا می‌کند. نتایج تمام پژوهش‌های علمی بدون استثنا نشان می‌دهند که از لحاظ تولید شیر و از لحاظ ارتقای عملکرد تولید مثلی گله هیچ دلیلی وجود ندارد که میزان فسفر در اختیار گاوهای تازه‌زا را از حدود ۴۰/۰ درصد بیشتر کنیم و اجازه بدهیم فسفر موجود در جیره‌ی گاوهایی که در سایر مقاطع دوره‌ی شیرواری قرار دارند از حدود ۳۵/۰ درصد فراتر برود. با استفاده از اقلام عادی جیره می‌توان به سطح ۳۵/۰ درصدی فسفر دست یافت و هیچ نیازی به استفاده از مکمل‌های معدنی فسفردار وجود ندارد. اگر چه محدود کردن فهرست مواد مغذی گنجانده شده در جیره با نیت صرفه‌جویی در هزینه‌های خوراک کار بسیار وسوسه‌انگیزی است، باید مراقب بود که این سیاست بر عملکرد آتی گله اثر سوء باقی نگذارد. عقل و منطق حکم می‌کند که در مشورت با مدیر تغذیه‌ی گله، نظام جیره‌نویسی گله به دقت ارزیابی شود تا تصمیم‌های اصلاحی اتخاذ شده راه افراط و تفریط نپویند. وقتی قرار است در نظام کلی جیره‌نویسی گله اصلاحاتی را اعمال کنید، بسیار مهم است که درآمدخالص حاصل از فروش شیر را پس از کسر هزینه‌ی خوراک محاسبه کنید تا مطمئن شوید تغییرات اعمال شده نتایجی را که از ابتدا انتظار داشتید برایتان به ارمغان خواهند آورد.

۱۰) مدیریت خوراک‌دهی روزمره را در سطح گله بهبود ببخشید.

مدیریت خوراک‌دهی در بخش‌های گوناگون گله می‌تواند به ضایعات پنهانی منجر شود که به آسانی کسی متوجه‌شان نگردد. از جمله کارهایی که می‌شود برای جلوگیری از این قبیل ضایعات پنهان به عمل آورد عبارتند از: مدیریت بهتر دیواره‌ی عریان سیلاژ علوفه در سیلو‌ها و تونل‌های پلاستیکی برای جلوگیری از افت حجم سیلاژ، ارزیابی دقیق و منظم (حداقل هفته‌ای یک بار) ماده‌ی خشک سیلاژ برای حصل اطمینان از تأمین یکنواخت جیره برای گاوها. این مورد خاص هم زمینه‌ای است که بی‌نظمی پنهان در روش‌های عملیاتی و مدیریتی – چه درون یک فیدر واحد و چه در فیدرهای مختلفی که در گاوداری مشغول به کارند – هر روز به وقوع می‌پیوندد. در نتیجه، مثلاً به دلیل یکنواخت خرد نشدن ساقه‌ی علوفه و یکدست از آب درنیامدن جیره‌ی مخلوط، مصرف ماده‌ی خشک فاقد نظم مشخص و معینی می‌گردد و در غایت امر، جیره‌ی تجویز شده به نحو یکدست و یکنواختی در اختیار گاوهای هر گروه قرار نمی‌گیرد. این بی‌نظمی عملیاتی در عین حال می‌تواند هزینه‌های دیگری نظیر هزینه‌ی کارگری، سوخت، سرویس و نگهداری، و تعمیر ماشین‌آلات نیز به گاودار تحمیل کند.